داستان یک برند بر اساس داستان واقعی زندگیم
پیش درآمد :
با توجه به تحلیل اولیه برند ها ، کسب و کارهای متفاوت در طول زمان فعالیتم ، میگشتم دنبال نقطه ضعف ها و دنبال راه حل ها براشون و به نیت کمک برمیومدم .
قصه یک برند از جایی شروع شد که بعد از تقریبا حدود 4 سال تو جلسه ای جای مشاور و کسب و کار عوض شد و آقای دکتری دعوت شده بود و با توجه اطلاعاتشون داشتند آنالیز برند رو انجام میدادند و راهکار ارائه می دادند . حتی سوالی در مورد برند تو جلسه عنوان نشود و مشاور هر چه رو آنالیز کرده بود به عنوان پیشنهاد ارایه داد .
درس بزرگ :
در اونجا من به یک نکته ارزشمند برای خودم رسیدم و اون این بود که نقش زندگی و قصه یک برند چقدر ارزشمنده و تو تحلیل و قضاوت برای یک برند و بازاریابی آنلاین اون کسب و کار و مشاور چقدر میتونه نقش بازی کنه
تحلیل و تعیین استراتژی :
از اونجا بود که تصمیم گرفتم قبل از اینکه بخوام از نظر فنی دیجیتال مارکتینگ یک شخص/ تیم یا یک شرکت رو بررسی کنم بشینم و قصه اون برند رو گوش بدم
زندگی با برند :
بعد از شنیدن سرگذشت اون برند از نظر کارشناس فنی ، برای یک مدت با اون برند و مجموعه از نظر دیجیتال مارکتینگ (Digital marktin ( با برند زندگی کنم . به بررسی رفتار و تفکر سیستمی در جریان تولید محتوا بپردازم . مثل عضو یک تیم درون اون مجموعه به عنوان تیمشون خودمو قلمداد کنم .
به نظر شما گذشته یک برند در تصمیم گیری های دیجیتال مارکتینگ تو آینده مهمه یا خیر ؟ دیدگاهتون رو همینجا برام بنویسید و اونو با دیگران به اشتراک بگذارید …